نظارت در
رابطه با انتخابات که برعهده شورای محترم نگهبان است، بعد از رحلت امام
محل بحثو گفتوگو شد. قبلا هم ممکن است بزرگوارانی در زبان و سخن یا در
عمل میگفتند «نظارت استصوابی است.» از نظر حقوقی محل بحث بود که نظارت
استصوابی است یا استطلاعی! این بحثش به جای خود.
سال 70 اولین بار یکی از
اعضای شورای محترم نگهبان سوال کرد و
تفسیر خواست، شورای نگهبان هم
جواب داد استصوابی است. در قانون هم نبود. آن سه دوره هم که انجام شد، لفظ
«استصواب» نبود. برای بنده هم به عنوان رئیس مجلس سوم فرستادند، موجود هم
هست، هم سوال کننده هم جوابی که امضا شده، دبیر وقت امضا کرده، اواخر مجلس
چهارم استصواب در قانون وارد شد. من از رسانهها، گویندگان، ارباب جرائد و
صاحب قلم خواهش میکنم در جهت کارشناسی، بحث حقوقی، نقدوانتقاد صحیح برای
اینکه قانون بهصورت جامع و خوبی از مجلس بیرون بیاید و به فضل پروردگار
با تفاهم با شورای نگهبان و انشاءالله به مجمع مصلحت نرسد و فرض اگر یک
جایی از آن نشود، به مجمع مصلحت میرود، در یک محیط آرامی کار کارشناسی
بشود. من این را خواهش میکنم از گویندگان، از نمایندگان، از جرائد دو طرف
بحث کارشناسی بکنند، نقد وانتقاد کنند، اما محیط را آلوده نکنند، فضا را
مسموم نکنند، باب تهمت و افتراء و پرخاش را شروع نکنند که اگر طرفین پرخاش
را شروع کنند، محیط مسموم میشود و نتیجه خوبی نمیگیریم و به ضرر کل و
همهمان میشود.
این
درخواست و استدعای من است (اسم نمیبرم) و گله میکنم از یکی از
روزنامهها که شروع به نوشتن مقالات بسیار تندی کرده است، نتیجه نمیگیریم
والا اگر خواستند بنویسند این عزیزان و این محترمین هم بنویسند« این طرح،
طرحی است که سران آمریکا دادهاند و بارها آمریکاییها در مواقعی این
مساله را مطرح کردهاند که استصواب باید حذف بشود. بنابراین وزارت کشور
طرحی را که آمریکا خواسته، داده است و مجلس هم تصویب کند، طرح آمریکا را
استصواب کرده است»! اصلا این محیط را چه کار میکند؟
حالا
آمریکاییها هر چیز را گفتند، اگر ما عمل کردیم مثلا آمریکایی است؟! اگر
آنها گفتند «خدا!» ما هم گفتیم «خدا!» آن هم آمریکایی است؟! خب، اگر این
طوری است حالا من ناچارم چند مثال بزنم، من خودم عقیدهام نیست، ولی
ناچارم چند مثال بزنم. در مجلس سوم بنده رئیس مجلس بودم، 41 نفر از مجلس
حذف شد. قانون مصوبه هم لفظ استصواب نداشت، غربیها هم خیلی خوشحالی و
شادی میکردند. وام میخواستند بگیرند، میگفتند ما در انتظاریم تا ببینیم
سرنوشت رادیکالها در انتخابات بعدی چه میشود. خب، ما بگوییم حالا مثلا
غربیها این را میخواستند. همان مجلسی بوده که 128 نفر به صورت دو فوریت
مبارزه با استکبار جهانی را تصویب کردهاند. مجلس سوم، همان مجلسی بوده
است که ماجرای سلمان رشدی پیش آمد، حتی میخواستند رابطه اقتصادی را هم با
انگلستان قطع کنند که دولت وقت (یکی از آنها) گفته بود بحث اقتصادی را
مطرح نکنید، همان بحث سیاسی را مطرح کنید ولی بعد آمدند اینها را حذف
کردند. چهرههایی را به عنوان عدم صلاحیت حذف کردند که الان وزیر هستند،
مثل عبدالعلیزاده و سالها هم استاندار بوده است. بنابراین من استدعا و
خواهش میکنم این قضیه را بگذاریم که طرفین در یک محیط آرام و خوبی انجام
بدهند و بالاتر از آن، حالا تازه آنهایی که حذف شدند که بهجای خود حذف
شدند. نه آقا! بنده میگویم میخواستند یک سلیقه بماند، یک سلیقه نماند.
حالا بهترین دلیل برای من این بود که سلیقه بود، آنهایی که حذف کردند به
جای خود، حالا احتمال دارد که دوباره ترکیب مجلس آن مجلسی که می خواهند
نشود، همانهایی را که تایید کرده بودند یک فضای مسمومی علیهشان درست
کردند...
بعد از اینکه آنها را
تاییدشان کردند، فضا را درست کردند که آقا! به اینها رای ندهید. چه کار
کنم؟ دبیر محترم شورای نگهبان که بنده ارادتمند او هستم، دبیر فعلی نیست و
دبیر قبلی و او هم بسیار به من لطف دارد، بعد از آن دبیر شورای نگهبان آمد
و گفت آقایان! یادتان باشد، ما عدهای را تایید کردهایم، اما توجه
داشتهباشید، یادم میآید یک مثالی هم زد. گفت بعضی از اینها مثل ماهی لیز
هستند و از دست در میروند، ما تاییدشان کردهایم، ولی شما رای ندهید. بعد
یک مثال هم زد. گفت ببینید داستان عین داستان کربلاست. کسی که به اینها
رای بدهد، به خیمه امام حسین تیراندازی کرده است. یعنی صحنه انتخابات من،
محتشمی، توسلی، موسوی خوئینیها، باقرنژاد، مظفرنژاد، مجید انصاری(خودم را
بگویم) عمر سعد شدیم و بقیه هم دیگر خولی و شمر و سنان و حرمله و آن طرف
امام حسین و قمربنیهاشم و حبیببن مظاهر و زهیر و علیاکبر و
قاسمبنالحسن شدند... آخر این هم شد؟! خب، برادر عزیز من! اصلا این چه
نقل و بحثی است که میکنیم. من استدعا و خواهش میکنم بحث گذشته... به این
صورت نمیگویم برای طرف مقابل مضر است، میگویم برای بنده مضر است که
کاستیهایم از همه بیشتر است، بدیهایم از همه بیشتر است، دیگران بدی
ندارند، من هم خوبی ندارم. اما من میگویم این نحو بحث حرفهایی مطرح
میشود که اینها ضرر دارد، بگذارید حقوقی بحث کنیم، شاید اصلا به راهی که
شورای نگهبان میگوید رسیدیم، شاید به راهی که مجلس میگوید رسیدیم. شاید
راه سومی پیدا کردیم، ببینیم چطوری است.
روزنامه رسمی، شماره 16771، صفحه 7،
جلسه 246، مورخ 13/6/1381