قصد داشتم دوباره نوشتن را شروع کنم؛هرچه را شروع کردم دیدم قلمم گیر می کند.گفتم شاید نوشیدنی یی بخورم بهتر شوم و قلمم و ذهنم یاری ام کنند؛اما چنین نبود!تا صحنه ی دادگاهها را دیدم و شنیدم که قوچانی را هم به دادگاه برده بودند.این موقع بود که فهمیدم قلم گیر کرده است تا پیش از هر چیزی بار دیگر به قوچانی بپردازد.
قوچانی را به عنوان یکی از مترقی ترین روزنامه نگارهای تاریخ ایران می شناسم و بدون تعارف اگر بخواهم بگویم به او به چشم الگویم در کار خبر نگاه میکنم و آرزو دارم اگر قسمت شد و به طور حرفه ای وارد کار خبر شدم قبل از آنکه به سن حال حاضر قوچانی رسیده باشم از تجربه ی او و دیگر بزرگان استفاده کنم و قوچانی یی دیگر یا شاید برتر از قوچانی شوم.امیدوارم او و دیگر عزیزان دربند هرچه سریعتر آزاد شوند و امیدوارم پس از آزادی اشان همچنان در ایرانمان بمانند.