ما را در عرصهی انتخابات پیش رو پیچشهای فراوانی بود و زوایای پنهان بسیار٬ تا رسیدیم به امروز و این نقاط تاریک روشنی بیشتری بر خود گرفت و راه را بر ما نمایان٬ آری از آمدن سید تا شراکت نا برابر و پایمردی شیخ و تفرقه و تشویش اصولگرایان٬ همه حاوی نکاتی بودند که سرانجامش ما را به جایی رساند که هم اکنون مطالبات خود را در انتخابات مطالبه محور٬ در انتخاباتی که گفتیم شرکت نمیکنیم مگر آنکه مطالبات خود را برآورده در حداقل شعارها بینیم و راهکارهایی برای اجرایشان بینیم دریابیم٬ و آنها را در هیچ مسندی نیافتیم جز حلقهی مستحکم و ایستادهی شیخ اصلاحات٬ آری مهدی کروبی...
آمدن مهدی کروبی از بدایت خود شاید ما را شادمانی نبود٬ ولی نوید از ایستادگی٬ شجاعت و صراحت او را میداد٬ که آمده تا بایستد این راه را به انتها٬ و ما را با او تنهایی نخواهد بود.
شاید وقتی که سید آمد ما را دیگر با او میانهای نبود٬ و در انتظار کنارهگیری او٬ ولی او همچنان ماند و سید ما رسم شراکت بست تا گامی به پیش نهد٬ ولی هم پیمان میرحسینی هرگز رسم عهد را نیاورد و به ناگاه قولها را به هم زد و آمد به میان٬ و ما را بهت شگفتی آمد از این عرصه نابرابر٬ و دیگر امید را از سید بستیم که بدین شراکتها و عهدهای او امیدی نتوان بست که سیاست را عرصهی پایداری است و مقاومت و پیشرانی و نه عرصهی تعارف و سست گماری و عقبرانی٬ ولی چشمها همچنان از آن جبهه به دور نماند٬ به نظاره نشستیم رویکرد سید و میرحسین را٬ مردی که سالها در سکوت بود و از او شناختی نه حاصل٬ و تنها او را در هنر بود و هنر را چه به سیاست روز! پس او را نظرهایی آمد چنان که تناقضها نشسته و محافظهکاری بسیار٬ و او شعار تغییر را میداد چنان که با راهکارهایش توان از کشش او هرگز نبود٬ او راه را در بازگشت به تجارب و مدریت سالهای اول انقلاب مییافت٬ البته حق را بر او میتوان یافت چنانکه بیخبر بود از عرصهی سیاست و مدریت این سالها٬ و شاید به حق تغییر را در بازگشت به عقب مییافت٬ و همهی گروهها و احزاب را از بسیج تا مشارکت یکسان مییافت٬ در حالیکه این دو در دو قطب متضاد با هم یافت میشوند٬ ولی شاید همه را بتوان با دوریش صحیح یافت...!
ولی ما را چگونه مطالباتی است؟! آیا ما را خواستهی بازگشت به سالهای بدایت انقلاب است یا پیشروی به سوی آیندهای روشنتر؟ به راستی ما را چگونه جمهوری خواستار است...؟!
آیا ما را جز دفاع از آزادی٬ این مسلمترین حق پایمال شدهامان خواستاری است؟ آیا ما را جز برابری و عدالتی که فریاد آن از مشروطه و خونهایی که رفت در راهش خواستگاهی است؟ آیا جز این است که طالب حاکمیت قانون میباشیم؟ آیا جز تغییر ناصوابیهای این قانون چیزی میخواهیم؟ جز مشیت روایمان چیزی را در سر داریم؟ و آیا جز...؟
به راستی که در این انتخابات با خود پیمان بستیم که مشارکت نخواهیم کرد مگر آنکه مطالباتمان طرح گشته و تحقق آنها را در برنامههایی در یابیم٬ و آنها را در نیافتیم مگر در بیانیههای احیای حقوق شهروندی٬ احیای برنامهریزی و اقتصادی مهدی کروبی...
حال که تراوش مطالبات خود را لااقل در قالب این بیانیهها در سطح جامعه در مییابیم٬ عهد و پیمان خود را به جا آورده و با شناخت و درایت از حلقهی پر قدرت شیخ اصلاحات حمایت کرده و نسبت خود را بیش از پیش با این حلقه بر جای خواهیم نهاد...
پویا صفری - همکلاسی